نگین انگشتر (روستای گرمه)
ادبی

درد عشق

عاشقان راست قضا هرچه جهان راست بلا         نازم این قوم بلاکش که بلا گردانند

اهل دردی که زبان دل من داند چیست               دردمندم من و یاران همه بیدردانند

بهر نان بر در ارباب نعیم دنیا                       مرو ای مرد که این طایفه نامردانند

آتشی هست که سرگرمی اهل دل از اوست          نه عجب گر بجهان اینهمه خونسردانند

چون مس تافته اکسیر فنا یافته اند                   عاشقان زر وجودند که رو زردانند

شهریارا مفشان گوهر طبع علوی                    چز به آنانکه بهای دُر و گوهر دانند

 

" گفت پیغمبر که هر که سر نهفت        زود گردد با مراد خویش جفت " ( 176 ) 

معنی بیت : رسول خدا ( ص ) فرمودند ؛ هرکس رازش را پنهان نگه دارد زود به مطلوب خود میرسد .

حدیث : نیاز های خود را با پوشاندن آن برآورده کنید که هر صاحب نعمتی مورد حسادت است .

توضیح : در مورد کارهای که میخواهیم انجام دهیم نیاز به مشورت داریم و این مشورت مخالف رازداری نیست . راز موردی است که نمیخواهیم کسی از آن آگاه شود . ولی گاه به خاطر پرحرفی و گاه به خاطر اعتماد بی جا به دوستان اسرار خود را میگوییم و به دردسر می افتیم . نکته ای که وجود دارد اینست که دوستان ما دائمی نیستند . چه بسا دوستانی که بعدا دوست نباشند و حتی دشمن ما شوند . بنابراین لازم است اگر میخواهیم رازمان پنهان بماند آن را بازگو نکنیم . مگر برای معدودی از افراد که امکان دشمن شدنشان بسیار کم است مثل پدر و مادر . نکته ای دیگر در مورد راز دیگران است . اگر دوستی رازی را با ما در میان گذاشت تحت هیچ شرایطی حتی اگر با او دشمن شدیم رازش را افشا نکنیم . بهترین راه برای اینکه مطمئن شویم که راز ما فاش نمیشود اینست که آن را برای هیچکس بازگو نکنیم . در رابطه دیگران امام علی ( ع ) نیز فرموده اند پول و مسافرت و مذهبت را پنهان کن " اُستر ذهابک و ذهبک و مذهبک " .                                      " اسد "       

 

مقدمه ای برای گویش گرمه ای

 گرمه روستا یی است کهن . آنچه معروف است اولین مراکز جمعیتی حاشیه کویر نمک عبارت بوده اند از خرانق ، مفازق ( بیاضه ) ، جرمق وجندق . از بقایای آتشکده ای که در روستا بوده وتخریب گردید ودخمه های معروف به دخمه ی گبر ها در جای جای کوهسار گرمه به یقین می توان گفت سابقه ی روستا قبل از اسلام  و دین مردم قبل از اسلام زردشتی بوده است .

 

گویش گرمه ای منحصر به فرد است.از طرفی با گویش نائینی شباهت های فراوان دارد. واز طرفی به گویش خوری نزدیک است . اگر چه گویش خوری به فارسی امروزی نزدیکتر از گویش گرمه ای است . مرحوم محمود آذر یغمایی دبیر بازنشسته ادبیات فارسی که تحقیقات مفصلی درباره گویش گرمه ای انجام داده بود میگفت : در زمان ساسانیان دو نوع زبان گفتاری وجود داشته است ، زبان درباری و زبان عامیانه . زبان درباری همان است که به آن زبان دری میگوییم و فارسی رسمی امروزی ادامه آن است و فارسی عامیانه همان است که در روستای گرمه تقریبا دست نخورده باقی مانده است . شاهد مدعی نیز اینست که بعضی زردشتیهای ساکن یزد گویش گرمه ای را به خوبی میفهمند . به طور مسلم آنچه در گرمه تکلم میشود امروزه یک زبان کامل نیست که بتوان برای آن دستور زبان نوشت گرچه بعضی فعلهای آن براحتی صرف میشود . گویش گرمه ای در روستای ایراج نیز رواج داشته و زمانی همه مردم ایراج به این گویش تکلم میکرده اند ولی در حال حاضر ظاهرا تنها یکی دو خانواده این گویش را بلدند که آنها هم در منزل با یکدیگر به این گویش تکلم نمیکنند . در گرمه افراد 50 سال به بالا تقریبا همه به این گویش تکلم میکنند اما افراد زیر 50 سال به تدریج گویش قدیم را به فراموشی میسپارند . به نظر میرسد اگر فکری نشود و گویش گرمه ای جمع آوری نگردد نسل بعدی به طور کامل با این گویش بیگانه میشوند . نمیتوان جوانان را به اجبار وادار به سخن گفتن به گویش محلی نمود . اما میتوان تا زمانی که افرادی این گویش را به طور کامل بلدند از آنها گرفت و ثبت نمود تا لا اقل شاید برای محققان آینده به کار آید . پژوهش حاضر کوششی است مختصر در راه حفظ گویش زیبای گرمه ای . از هم ولایتیهای عزیز که دوست دارند این گویش باقی بماند تقاضای همکاری داریم . نا گفته پیداست که این کار سود مادی برای کسی ندارد اما به عنوان یک گرمه ای علاقه داریم که این گویش برای نسلهای بعدی ثبت شود . انشاءالله

" اسد "

 

 

.

الفبای لاتین

لاتین

گویش خوری

لاتین

گویش گرمه ای

واژه

 

: آa¯

 

 

abada

آباده

a¯ba¯do

آبادُ

آبادی

: اَa

a¯ji

آجی

alaka

ara¯sa

اَلَکَه

اَراسهَ

آن جا

~ : نون غُنه

~ajiu

آجیُون

ara¯sagoon

اَراسَگون

آنجا ها

 

adam

آدم

adam

آدم

آدم

 

~arde odki

آرد اُدکین

odki~

اُدکین

آردی است که خمیر مایه در آن میماند

 

چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:غزل,حافظ,غزل حافظ,سورنو,روستای گرمه,گرمه,, :: 19:17 ::  نويسنده : meti

گر بود عمر به میخانه رسم بار دگر             بجز از خدمت رندان نکنم کارِ دگر

خرم آن روز که با دیده گریان بروم             تا زنم آب درِ میکده یکبار دگر

معرفت نیست درین قوم خدا را سببی            تا برم ، گوهر خود را به خریدار دگر

یار اگر رفت و حقِ صحبت دیرین نشناخت    حاش لله که روم من ز پیِ یار دگر

گر مساعد شودم دایره چرخ کبود                هم به دست آوَرَمش باز بپرگار دگر

عافیت میطلبد خاطرم ار بگذارند                غمزه شوخش و آن طره طرار دگر

راز سر بسته ما بین که به دستان گفتند          هر زمان با دف و نی بر سر بازار دگر

هر دم از درد بنالم که فلک ، هر ساعت        کُندم قصد دل ریش به آزار دگر

باز گویم نه در این واقعه حافظ تنهاست         غرقه گشتند درین بادیه بسیار دگر

 

 

" باغ من "

آسمانش را گرفته تنگ در آغوش

ابر ؛ با آن پوسیتن سرد نمناکش ،

باغ بی برگی ، روز و شب تنهاست ،

با سکوت پاک غمناکش .

 

ساز او بارن ، سرودش باد .

جامه اش شولای عریانی است .

ور جز اینش جامه ای باید ،

بافته بس شعله d زر تارِ پودش باد .

گو بروید ، یا نروید ، هرچه در هر جا که خواهد ، یا نمیخواهد .

باغبان و رهگذاری نیست .

باغ نو میدان ،

چشم در راه بهاری نیست .

 

گر زچشمش پرتو گرمی نمی تابد ،

ور به رویش برگ لبخندی نمیروید ،

باغ بی برگی که میگوید که زیبا نیست ؟

داستان از میوه های سر به گردونسای اینک خفته در تابوت پست خاک میگوید .

 

باغ بی برگی

خنده اش خونیست اشک آمیز .

جاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن

پادشاه فصلها ، پاییز .

تهران خرداد ماه 1335 . مهدی اخوان ثالث

 

 

 

 

                                          قسمت دوم

" سایه ، خواب آرد تو را همچون سمر       چون بر آید شمس ، انشق القمر "

معنی بیت از شرح استاد کریم زمانی : همانطور که داستان و حکایت شبانه ، تو را به خواب فرو میبرد ، سایه عقل و استدلال نیز تو را به غفلت بی خبری از حقیقت میکشاند و چون آفتاب عالمتاب حقیقت بتابد قمرعقل و استدلال ، زائل میشود و نور  وجاذبه خود را از دست میدهد .                      معنای ساده

در آفتاب تابستان سایه مثل قصه شبانه خواب آور است . همانگونه که وقتی خورشید طلوع میکند ماه روشنی خود را از دست میدهد .

معنی لغات

سمر: افسانه          شمس : خورشید         انشق القمر : ماه شکافت

انشق القمر : آیه اول سوره مبارکه قمر است و اشاره دارد به معجزه شق القمر که از معجزات رسول خداست . ترجمه آیه اول سوره مبارکه قمر بعد از بسم الله الرحمن الرحیم چنین است . " قیامت نزدیک شد و ماه بشکافت . و اگر معجزه ای بینند اعراض کنند و گویند این سِحری است پی در پی "

در کتابهای تفسیر و حدیث به طور مفصل درباره معجزه شق القمر بحث شده است . خلاصه آن از این قرار است . مشرکان مکه که احساس میکردند با تعلیمات رسول خدا منافع آنها به خطر می افتد دنبال بهانه بودند که مردم را از ایمان به ایشان باز دارند . لذا کارهای به نظر خودشان غیر ممکن از پیغمبر درخواست میکردند تا او نتواند انجام دهد و به مردم بگویند : دیدید که پیامبر نیست . اما خداوند همانگونه که به پیامبران پیشین معجزه داده بود به رسول خاتم نیز معجزات داده بود . مشرکین به رسول خدا گفتند اگر توانستی ماه را دو قسمت کنی ما به تو ایمان می آوریم . پیامبر در حضور مردم مکه به ماه اشاره نمود و ماه دو قسمت شد .

جالب است که دو قسمت شدن ماه اینگونه نبود که فقط مردم مکه ببینند . مسافرانی که بعد از چند هفته از راههای دور به مکه آمدند با شگفتی به اهل مکه گفتند که در فلان شب ماه را دیدیم که دو نیم شده است . حتی در کتاب تفسیر نور جلد ( 11 ) صفحه 342 آقای قرائتی نوشته اند که مردم هندوستان شکافته شدن ماه را دیدند و در بعضی آثار باستانی هند نوشته شده که تاریخ اتمام این بنا زمانی بود که ماه دو نیم شد . البته مشرکان باز هم ایمان نیاوردند و گفتند این کار جادو و سِحر است .

نکته : در این بیت میتواند شمس کنایه از رسول خدا باشد که با آمدن او ماه دونیم شده است .

 

 

گرمه از نگاه آسمان

 

نرگس و نخل

ماه گرمه

عکسهای بیشتر (  کوچه باغ ) در ادامه مطلب .



ادامه مطلب ...

اولین بیت مثنوی که از رسول خدا با لقب مصطفی یاد کرده است بیت 77 است .

" ای مرا تو مصطفی من چون عمر    از برای خدمتت بندم کمر "

معنی بیت : ای راهبر ، تو برای من مانند مصطفی هستی و من برای تو مانند عمر ، همانگونه که عمر برای خدمت مصطفی کمر بسته بود من نیز برای خدمت به تو آماده و کمر بسته هستم .

مصطفی : یعنی برگزیده ، انتخاب شده        کمر بسته : یعنی آماده برای خدمت

برای دریافت معنی بیت لازم است خلاصه ای از داستان بدانیم .

" شاهی به قصد شکار عازم شکارگاه شد ، بین راه کنیزی را دید و به او دل بست . کنیز را خرید . همراه خود برد . بعد از مدتی کنیز بیمار شد . پزشکان گفتند ما خیلی ماهر هستیم ، او را مداوا میکنیم اما چون " اینشاءالله " نگفتند موفق به کشف بیماری و درمان کنیز نشدند . شاه به درگاه الهی رو کرد و با گریه و زاری درمان کنیز را از خداوند خواست . در حین دعا کردن خوابش برد. در عالم خواب پیری را دید که به او گفت طبیب چیره دست کسی است که فردا نزد تو می آید . فردای آن شب شاه طبیب را یافت و طبیب به شرحی که در مثنوی مضبوط است و مورد بحث ما نیست کنیز را درمان نمود . این بیت خطاب شاه به طبیب است و در حقیقت برای تحریض و ترغیب او به مداوا گفته میشود . این بیت و تشابه پیر به پیغمبر و تشابه شاه به عمر خصوصیت ویژه ای برای عمر نیست . به ضرورت شعری میتوانست نام یکی دیگر از یاران پیامبر را بیاورد . گرچه این بیت نکته ویژه ای از زندگی رسول خدا ندارد اما چون بنای ما بر این است که هر بیتی که نام یا کنیه یا لقبی از رسول خدا در آن است و حتی اگر هیچکدام از اوصاف یاد شده در آن نیست اما به سخنی از رسول خدا و یا سیره او اشاره شده به آن بپردازیم ، این بیت نیز در چهارچوب طرح قرار گرفت .

 

                                  نکوهش بیجا

سیر ، یک روز طعنه زد به پیاز           که تو مسکین ، چقدر بدبویی

گفت ، از عیب خویش بی خبری       زان ره از خلق ، عیب میجویی

گفتن از زشتروئی دگران                  نشود باعث نکوروئی

تو گمان میکنی که شاخ گلی           بصف سرو و لاله میروئی

یا که همبوی مشک تاتاری              یا ز ازهار باغ مینوئی

خویشتن ، بی سبب بزرگ مکن       تو هم از ساکنان این کوئی

ره ما ، گر کج است و ناهموار           تو خود ، این ره چگونه میپوئی

در خود ، آن به که نیک تر نگری        اول ، آن به که عیب خود گوئی

ما زبونیم و شوخ جامه و پست         تو چرا شوخ تن نمیشوئی

( پروین اعتصامی )

عکسهایی از محرم به سفارش یکی از رفقای گرمه ای.

نخل سال 1433

محرم در چشمان کودک

محرم

محرم

نوحه خوان

صدرا

فرخ پی

تفکر

محمد آقا شیبانی

 

                                                 قطعه

بروزگار جوانی بیازمای کسان                    ببین که فرشته خصالند یا که دیو و ددند

برای خویش رفیقی شفیق گلچین کن        زمردمی که هنرپیشه اند و با خردند

ملامتت نکنند ار بدند خویشانت                 باختیار برای تو منتخب نشدند

ولی بنیک و بد همنشین تو مسئولی         به همنشینی مردم باختیار خودند

معاشران تو گر چند تن ز خوبانند                غمت مباد که ابناء روزگار بدند

 

روش تحقیق

از آنجا که قصدم تهیه اشعار مربوط به رسول خدا جهت استفاده دانش آموزان است بنا بر سادگی و روانی است. اشعار از دیوان شعرا و ابتدا مثنوی معنوی به ترتیب شماره ابیات از ابتدای مثنوی مطرح میشود . معنی لغات آن بیان میگردد . شماره بیت بر اساس شرح مثنوی استاد کریم زمانی ثبت میشود . کتاب مبنا برای توضیحات ، همان کتاب شرح جامع مثنوی معنوی نوشته استاد کریم زمانی چاپ ششم سال 1378 از انتشارات اطلاعات است . البته برای توضیح بیشتر از قرآن کریم ترجمه ابوالفضل بهرامپور ، تفسیر نمونه ، فرهنگ لغات معین ، عمید ، فرهگ نفیسی ، فروغ ابدیت نوشته استاد جعفر سبحانی ، شرح مثنوی شریف  استاد بدیع الزمان فروزانفر ، احادیث مثنوی استاد بدیع الزمان فروزانفر استفاده شده است . هر چه خوبی و حسن است در ابتدا از سجایای رسول خدا و سپس هنرمندی مولانا . پس از آن شارحان و مفسران بزرگوار است و هر چه کاستی و نقص است از نگارنده بدانید که نتوانستم به درستی از زحمات پیشینیان استفاده کنم .

" از خدا خواهیم توفیق ادب      بی ادب محروم ماند از فیض رب "       " والسلام "

 

قلعه در نمای روستا

تقیل گایمو

عکاس : ایمان.www.shabchareh.loxblog.com

عکسهای بیشتر در ادامه مطلب.

 



ادامه مطلب ...

پیشینه ی تحقیق

مدت ها بود تمایل داشتم مجموعه ی اشعار شعرا درباره پیامبر خدا را در یک مجموعه ببینم . به جستجو در کتابخانه ها و بعد کتابفروشی ها پرداختم . چیزی عایدم نشد . زمستان سال 84 توفیق دست داد در زیارت مشهد الرضا علیه السلام بازدیدی نیز از مرکز تحقیقات اسلامی آستان قدس رضوی داشته باشم . در
آن مکان کتابی دیدم به نام " مدایح محمدی در شعر فارسی " نوشته ی احمد احمدی بیرجندی خیلی خوشحال شدم . اما این خوشحالی زودگذر بود زیرا علیرغم کار بسیار خوب و زیبایی که انجام شده بود 52 شعر که همه فقط مدح بود از 36 شاعر قدیم و جدید جمع آوری نموده بودند . بسیار مغتنم بود اما ناکافی برای آنچه اینجانب به دنبال آن بودم . جستجوهای بعدی نیز نتیجه ای نداشت . سال 85 را رهبر معظم انقلاب به نام مبارک " پیامبر اعظم " نامگذاری نمودند . از فروردین تا خرداد 85 اشعاری را که شعرای بزرگ " مولانا ، سعدی ، حافظ ، فردوسی ، خاقانی و نظامی " در اشعارشان درباره پیامبر اعظم داشتند یادداشت نمودم . روزنامه کیهان در بخش اخبار فرهنگی خود در خردادماه خبری چاپ نمود که قرار است اشعار مربوط به پیامبر اعظم در دیوان همه شعرای قدیم و جدید در یک مجموعه چند جلدی چاپ شده و در اختیار علاقه مندان قرار گیرد . کار را متوقف نمودم به امید مجموعه وعده داده شده . 5 سال از آن تاریخ میگذرد و کتاب موعود یا تهیه نشده و یا من بی خبر ماندم . لذا تصمیم گرفتم با یاری خداوند متعال و استعانت از معنویت پیامبر اعظم آنچه در سال 85 تهیه نموده ام را در وبلاگ قرار دهم با توضیحاتی که در روش تحقیق به آن اشاره خواهم نمود . با این توضیح که ما همه هیچیم و هر چه هست اوست و بندگان برگزیده اش که بالاترین و والاترینشان رسول گرامی خدا حضرت محمد بن عبد الله ( ص ) است .

 

" درباره مولانا و مثنوی معنوی "

حضرت مولانا جلاالدین محمد بلخی که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است در ششم ربیع الاول سال 604 ه . ق در بلخ به دنیا آمد . پدر او مولانا محمدبن حسین خطیبی معروف به بهاءالدین ولد است که لقب سلطان العلما را دارد .

بهاء ولد در همه علوم زمان خود استاد کامل بود سلطان العلماء حدود سال 628 ه . ق از دنیا ر فت و در قونیه به خاک سپرده شد . در این زمان مولانا که حدود 25 سال داشت با اصرار مریدان پدر جانشین وی شد . پس از یک سال سید برهان الدین محقق تِرمذی به قونیه آمد و مولانا را جای پدر دید . به او گفت تو در عالم شریعت و فتوی جانشین پدر شدی اما علومی در باطن وجود دارد که از وی به من رسیده است باید این علوم را از من بیاموزی . مولانا به دستور سید 3 چله به ریاضت پرداخت تا از نظر سید لایق جانشینی پدر شد . سید 9 سال مصاحب مولانا بود و سپس رحلت کرد . در چهل سالگی مولانا با شمس الدین تبریزی که به قونیه آمده بود برخورد کرد و شیفته ی وی شد . این واقعه در سال 642 ه . ق اتفاق افتاد و مولانا بر اثر آن درس و بحث را رها کرد و به عالم شعر و شاعری روی آورد که حاصل این شیفتگی دیوان شمس است . مولانا در عالم شیفتگی پس از مسافرت شمس تبریزی به دنبال وی مسافرت را آغاز کرد و به دمشق رفت اما شمس را نیافت و با اصرار مردم قونیه به این شهر بازگشت . یکی از مریدان با وفا و صدیق مولانا حُسام الدین چَلَبی است که ده سال با مولانا مجالست داشت . کتاب مثنوی شریف به درخواست همین حسام الدین سروده شده است . مولانا روز یکشنبه پنجم ماه جمادی الاخر سال 672 ه . ق رحلت فرمود . آثار مولانا عبارت است از :

1 – غزلیات که به نام دیوان شمس یا کلیات شمس معروف است .

2 - رباعیات که حدود 1600 رباعی است .

3 – فیه ما فیه : مجموعه سخنرانی های مولانا است که پسر او بهادءالدین معروف به سلطان ولد گردآوری کرده است . فیه ما فیه یعنی در آنست آنچه در آنست .

4 – مکاتبات که به نثر است و شامل نامه های مولانا به معاصرین خود .

5 – مثنوی که به مثنوی شریف یا مثنوی معنوی معروف است و مهم ترین اثر مولاناست .

بر مثنوی شرح های فراوانی نوشته شده که پرداختن به آن ها از حوصله ی این نوشتار خارج است .

" کنکاشی در مذهب مولانا "

بحث های فراوانی شده که مولانا شیعه بوده یا سنی ؛ نگارنده عقیده دارد که مولانا قبل از هر چیز مسلمانی است تمام عیار . اگر بخواهیم از اشعار وی به مذهبش پی ببریم آب در هاون کوبیدن است . مولانا بسیار رند است . میداند اگر با توجه به دوران زندگی خود به بحث های مذهب بپردازد چیزی از آثارش باقی نمیماند . در اشعار مربوط به مولا علی علیه السلام که با بیت

از علی آموز اخلاص عمل       شیر حق را دان منزه از دغل

آغاز میشود آنچنان داد سخن میدهد که شیعه ای تمام عیاررا ماند بعنوان مثال " راز بگشا ای علی مرتضی     ای پس از سوءالقضا حسن القضا "

اما از جای جای مثنوی نیز از خلفای سه گانه پس از رسول خدا به نیکی یاد میکند . به عنوان مثال اولین بیتی را که از مثنوی در مورد پیامبر اکرم مورد بررسی قرار میدهیم بیت 77 است .

" ای مرا تو مصطفی من چون عمر    از برای خدمتت بندم کمر "

بطور کلی عرفای بزرگ را نمیتوانیم شیعه یا سنی بنامیم . در حقیقت میتوانیم این جمله را وصف الحال مولانا قرار دهیم " شیعه ی پیرو امام علی علیه السلام است که به سنت پیامبر از دریچه دید مولا علی علیه السلام عمل میکند " هم شیعه است هم سنی .

" نی نامه "

18 بیت نخست مثنوی را نی نامه می گویند چون با وصف نی آغاز میشود . گویند " نی نامه " برای مثنوی در حکم سوره حمد است برای قرآن مجید و نی نامه حاوی تمام معانی و قصاید درج شده در شش دفتر مثنوی است و آن شش دفتر شرح این 18 بیت نی نامه است . و گفته اند یکی از امام جمعه های کرمان در زمان ظاهرا قاجاره سه ماه زمستان در منبر نی نامه را شرح میکرده و هیچگاه از بیت سوم فراتر نرفته است .

" زبان مثنوی "

اگر بخواهیم مثنوی را درست بخوانیم باید گرمه ای باشیم و زبان فارسی را با لهجه ی گرمه ای که هم اینک نیز رایج است ادا کنیم تا درست باشد . مثل : کَی ، نَی ، پَی ، مَی و ....     والسلام            " اسد "

 

 

چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:مقدمه,حضرت محمد,روستای گرمه,, :: 13:40 ::  نويسنده : meti

بدون هیچ شکی حضرت محمد ( ص ) پیامبر خدا بزرگترین و والاترین شخصیت در طول تاریخ بشر است . بزرگ مردی که قرآن درباره او فرمود " بدرستی که تو دارای اخلاق عظیم و بزرگی هستی " و نیز خطاب به بشریت فرمود " به یقین زندگی رسول خدا الگویی نیکو برای شماست . " شخصیتی که توانست با تکیه بر وحی ، مکتبی بنا نهد  که در طول 14 قرن پیروانش از مرز 2 میلیارد نفر فراتر رود و بنا به وعده قران مجید روزی مکتب او فراگیر خواهد شد . پس بر ماست که این بزرگ مرد را بشناسیم و با روش زندگی و دستورات او آشنا شویم . یکی از منابع شناخت پیامبر دیوان شعراست . در بین شعرا مولانا جایگاهی ویژه دراد . گروهی بسیار او را ستوده اند و مقامش را بس ارجمند دانسته و کتابش مثنوی را بسیار والا پنداشته اند از جمله ، استاد بزرگ شیخ بهایی درباره مولانا و مثنوی او گفته است :

من نمیگویم که آن عالی جناب     هست پیغمبر ، ولی دارد کتاب

مثنویِ معنویِ مولوی               هست قرآنی به لفظ پهلوی

وگروهی نیز در حد کفر اورا نکوهش کرده اند که نمونه های آن فراوان است .

البته ما نه نظر گروه اول را قبول داریم و کتابش را قرآن میدانیم و نه نظر گروه دوم را قبول داریم که او را بسیار نکوهیده اند . مولانا انسانی است بزرگ ، با دانشی سرشار و فهمی عمیق و درکی دقیق و البته بدون اشتباه نیز نیست چون معصوم نیست . مولانا در مثنوی بسیار به پیامبر پرداخته است و آنچه حقیر شماره نمودم بیش از 2000 بیت از اشعار مثنوی به طور مستقیم درباره پیامبر اکرم است . لذا بر آن شدیم جهت اطلاع از زندگی پیامبر گرامی خدا در اشعار شعرا از مثنوی شروع کنیم . ملاک ما کتاب شرح مثنوی به قلم استاد کریم زمانی است که با قلمی نسبتا ساده و روان اشعار مولانا را شرح نموده است . قصد داریم هفته ای حداقل یک یا دو بار مطلبی از مثنوی معنوی رابطه با پیامبر در وبلاگ قرار دهیم . نظرات بینندگان برای ما بسیار سودمند و مغتنم است . از شما بازدیدکنندگان گرامی تقاضای راهنمایی و مساعدت داریم . طبعا انتظار نداریم فقط از ما تعریف کنید انتقادات سازنده شما بیشتر ما را در مسیر صحیح قرار میدهد . از پیامبرگرامی خداوند تقاضای مساعدت داریم که ما را در این راه ، خود یار و یاور باشند .

عمد داریم که وجود مقدس ایشان را رسول خدا بنامیم نه پیامبر اسلام . زیرا در سراسر کتاب خدا فقط رسول الله آمده و هیچ کجا رسول الاسلام نیست . و در پایان از خداوند طلب توفیق داریم که در کتاب شریفش فرمود " و ما توفیقی الا بالله علیه توکلت و الیه انیب " .    والسلام                          " اسد "      


 

شنبه 10 دی 1390برچسب:شعر,شعر زیبا,بقایی نائینی,, :: 20:31 ::  نويسنده : meti

 

                                              آبدیده

سوهان به شکوه گفت به پولاد پاره ای               من هر فلز سخت به راحت بریده ام

در سایه ی صلابت و تیزی و پشت کار                در کار خود هماره به مقصد رسیده ام

لیکن تو راست واکنش آنسان که بر تنت              هر جا فشار داده ام از جا پریده ام

انگیزه ی صلابت و سرسختی تو چیست              توضیح ده به پاسخ نغز و گزیده ام

گفتا مرا مقاومت اینسان از آن بود                     کز پیش هم گداخته هم آبدیده ام

( بقایی نائینی )

سه شنبه 6 دی 1390برچسب:صفرالمظفر,ماه صفر,صفر,روستای گرمه,, :: 17:56 ::  نويسنده : meti

 

صفرالمظفر

صفر دومین ماه سال قمری است . وجه تسمیه آن از این قرار است .

چون صفر بعد محرم واقع شده است و محرم از ماه های حرام است که اعراب در ماه حرام جنگ را تعطیل میکردند . بعد از پایان محرم و اتمام حرام بودن جنک اعراب منازل خود را تخلیه نموده و جهت جنگ و کسب غنیمت حرکت میکردند .چون صّفّر از صِفر به معنای تهی و خالی است. اعراب صفر را نیز به همین معنی به کار میبردند ، گرچه در ریاضیات صفر با تهی متفاوت است . پس صفر به معنای خالی کردن منازل و جایگاه ها و مظفر به معنای فتح و ظفر،  که ترکیب آن میشود صفر المظفر .در فرهنگ مردم خور و بیابانک صفر را از ماه های نحس به شمار می آورند و به همین جهت گفته اند . همه ماه ها خطر داره     بد نومیا صفر داره .

اگر چه همه ماه های خدا یکسان است و خطر و ظفر بسته به اعمال و رفتار ماست . در عین حال از نحوست صفر به خدا پناه میبریم. 

یک شنبه 4 دی 1390برچسب:, :: 15:42 ::  نويسنده : mohamad

یادم باشد….

 حرفی نزنم که به کسی بر بخورد
نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد
خطی ننویسم که آزار دهد کسی را
یادم باشد

 که روز و روزگار خوش است

وتنها دل ما، دل نیست
یادم باشد

 جواب کین را با کمتر از مهر، و جواب دو رنگی را با کمتر از صداقت ندهم
یادم باشد

 باید در برابر فریادها سکوت کنم و برای سیاهی ها نور بپاشم
یادم باشد

 از چشمه، درسِِ خروش بگیرم و از آسمان درسِ پـاک زیستن
یادم باشد

 سنگ خیلی تنهاست ...
یادم باشد

 باید با سنگ هم لطیف رفتار کنم مبادا دل تنگش بشکند
یادم باشد

 برای درس گرفتن و درس دادن به دنیا آمده ام ... نه برای تکرار اشتباهات گذشتگان
یادم باشد

 زندگی را دوست دارم
یادم باشد

 هر گاه ارزش زندگی یادم رفت در چشمان حیوان بی زبانی که به سوی قربانگاه می رود زل بزنم تا به مفهوم بودن پی ببرم
یادم باشد

 می توان با گوش سپردن به آواز شبانه ی دوره گردی که از سازش عشق می بارد به اسرار عشق پی برد و زنده شد
یادم باشد

 معجزه قاصدکها را باور داشته باشم
یادم باشد

گره تنهایی و دلتنگی هر کس فقط به دست دل خودش باز می شود
یادم باشد

 هیچگاه لرزیدن دلم را پنهان نکنم تا تنها نمانم
یادم باشد

 هیچگاه از راستی نترسم و نترسانم
یادم باشد

 از بچه ها میتوان خیلی چیزها آموخت
یادم باشد

، پاکی کودکیم را از دست ندهم
یادم باشد

 زمان، بهترین استاد است
یادم باشد

 قبل از هر کار با انگشت به پیشانیم بزنم تا بعدا با مشت برفرقم نکوبم
یادم باشد

 با کسی آنقدر صمیمی نشوم شاید روزی دشمنم شود
یادم باشد

 با کسی دشمنی نکنم شاید روزی دوستم شود
یادم باشد

 قلب کسی را نشکنم
یادم باشد

 زندگی ارزش غصه خوردن ندارد
یادم باشد

 پلهای پشت سرم را ویران نکنم
یادم باشد

 امید کسی را از او نگیرم شاید تنها چیزیست که دارد
یادم باشد

 که عشق کیمیای زندگیست
یادم باشد

 که آدمها همه ارزشمند اند و همه می توانند مهربان و دلسوز باشند
یادم باشد

 زنده ام و اشرف مخلوقات
بیایید همگی یادمان باشد و به هم یادآوری کنیم

 

 

روز عاشورا با قرائت زیارت عاشورا بعد از نماز صبح در حسینیه آغاز میشود . بعد از اتمام زیارت عاشورا عزاداران صبحانه را که حلیم مخصوص عاشوراست صرف میکنند و مراسم صبح تمام میشود . از 5/1 ساعت مانده به ظهر مراسم ظهر عاشورا آغاز میشود . نوحه خوانان نوحه میخوانند و نماز ظهر عاشورا نیز به جماعت اقامه میشود . طوری برنامه ریزی میشود که نماز اول وقت اقامه شود . بعد از منبر یا قبل از منبر که معمولا قبل از منبر است . علاوه بر نوحه های سنتی نوحه ای که چند سالی است آقای فرامرز مرشدی میخواند جزو رسومات شده است .

 " در زوال ظهر عاشورا مادری دیدم خون میگرید    در کف شمر ستم پیشه خنجری دیدم خون میگرید ."

و بعد از اتمام مراسم ظهر حدود 3 ساعت مانده به مغرب مراسم عصر آغاز میشود . نخل را بلند میکنند و از حسینیه به سمت قبرستان عمومی میروند . در قبرستان نخل را زمین میگذارند و زیارت اهل قبور انجام میشود . سپس نخل را بلند میکنند و به امامزاده عبدالله بن سلیمان بن موسی بن جعفر ( ع ) میروند . نخل را زمین میگذارند و زیارت میکنند و نخل را بلند کرده و به امازاده جنید بن حمزه بن موسی بن جعفر ( ع ) میروند . پس از زیارت امامزاده  ، زیارت وارث خوانده میشود و سپس نخل رابلند میکنند و به حسینیه میروند ودر حسینیه اگر روز پنج شنبه نباشد تجهیزاتی را که به نخل بسته اند باز میکنند و در مکانی برای سال آینده نگهداری میکنند و اگر روز پنج شنبه باشد یک شب دیگر نیز نخل تجهیز شده باقی میماند تا شب جمعه نیز مراسم نخل گردانی انجام شود و روز جمعه اصطلاحا نخل را به هم میریزند . در طول مسیر معمولا نوحه حسن وای حسین خوانده میشود .قسمت اول آن چنین است :

ای کشته راه داور من      حسن وای حسین وای

ای پشت و پناه لشکر من   حسن وای حسین وای

برخیز وبیا به لشکر من      حسن وای حسین وای

عباس جوان برادر من      حسن وای حسین وای

چند سالی است نوحه جلو نخل در روز عاشورا توسط آقایان حاج احمد سعیدی و کربلایی حسین جلال خوانده میشود . خداوند به همه ذاکرین و نوحه خوان ها و عزاداران حضرت اباعبدالله الحسین ( ع ) جزای خیر عنایت فرماید .

 

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
پيوندها


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان خبر،عـکس و مطلب از گرمه و دل نوشته و آدرس sooreno.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان